وبلگ  علی اکبر    ویسی

وبلگ علی اکبر ویسی

انتشارات متنوع
وبلگ  علی اکبر    ویسی

وبلگ علی اکبر ویسی

انتشارات متنوع

آداب و رسوم مردم لرستان در 13 فروردین، روز طبیعت

آداب و رسوم مردم لرستان در 13 فروردین، روز طبیعت

0

خرم آباد – مردم استان لرستان همگام با دیگر نقاط کشور آیین ویژه‌ای برای سیزدهمین روز تعطیلات نوروز به عنوان روز طبیعت و در اصطلاح محلی و منطقه ای ‘سیزده بدر’ دارند که هرساله با شکوه خاصی در نقاط مختلف استان برگزار می‌شود.

به گزارش ایرنا، مردم استان لرستان معتقدند روز سیزدهم نوروز، روز حضور در طبیعت است و کسی نباید در خانه بماند و همه مردم از همان ساعات اولیه صبح راهی دامان طبیعت می‌شوند.

مردم این دیار در 13 فروردین و پس از برگزاری آیین‌های سنتی دید و بازدید و عید دیدنی های معمول در ایام تعطیلات نوروزی، روز سیزده بدر را روز انس با طبیعت می‌دانند و به همراه اقوام و آشنایان به مناطق تفریحی و سرسبز استان سفر می کنند تا سیزدهمین روز سال را در این مناطق سپری نمایند.

لرستانی ها در این روز سبزه‌های خود را برای دور کردن درد و بلا با خود به دامان طبیعت می‌برند، یکی از آیین‌های ویژه مردم لرستان گره زدن سبزه به نیت‌ خاص می‌باشد به طوری که هر فردی با نیت و آرزو سبزه را گره زده و در دامان طبیعت رها می‌کند.

مردم استان لرستان معتقدند که گره زدن سبزه آن هم ‎ 13گره در یک سبزه یا گره‌زدن ‎ 13سبزه با هم باعث دور شدن درد و بلا از خانواده‌ها تا سال آینده می‌شود.

بسیاری از خانواده‌ها در استان لرستان نیز به علت برخی خرافات این روز را خوش یمن نمی‌دانند و به همین منظور از منزل خود خارج شده و راهی دامان طبیعت می‌شوند.

دراین روز بانوان نیز در دامان طبیعت در کنار طبیعت بکر و زیبای لرستان غذاهای گوناگون می‌پزند.

سنت سیزده بدر از گذشته دور در استان لرستان مرسوم بوده و مردم قبل از فرارسیدن ایام تعطیلات نوروزی نسبت به کاشت سبزه برای سفره هفت سین اقدام می‌کنند تا در روز سیزدهم نوروز آن را در دامان طبیعت رها کنند.

هرساله روز پایانی سال تعطیلات نوروزی، مناطق دیدنی و طبیعت سرسبز استان لرستان شاهد حضور بسیاری از مردم استان می‌باشد که مردم به همراه خانواده خود این روز پایانی را به خوبی و خوشی در کنار طبیعت و فضاهای سبز سپری می‌کنند.

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 80057263

نوروز در تخت جمشید


نوروز در تخت جمشید

نوروز در تخت جمشید

هر سال که می‌گذرد، گستره و ژرفای نوروز فزونی می‌گیرد. مردمان بیشتری نوروز را  جشن می‌گیرند و کشورهای دیگری نوروز را روز ملی و رسمی خود می‌نامند. کسانی که از کشورهای جشن‌گیرندۀ نوروز یا “نوروزستان” به سراسر جهان کوچ کرده‌اند، آیین‌های نوروزی را در آن‌جا پراکنده‌اند و بسیاری از رهبران کشورهای غربی، نوروز را به این شهروندان نو و دیگرانی که نوروز را جشن می‌گیرند، شادباش می‌گویند. نوروز که نهادش بر پایۀ برابری شب و روز در بهاراست، پیشینه‌ای چندهزارساله دارد. چنان که در افسانه‌ها و به‌ویژه شاهنامه آمده، جمشید شاه نخستین کس بود که فرمان داد تا نوروز را جشن گیرند و از این رو مردمان ایران‌زمین، به‌راستی، نوروز را از آن خود می‌دانسته‌اند. اما امروز با پیوستن بسیاری از کشورها و مردمان دیگر به شادمانی‌های این جشن شکوفایی طبیعت، نوروز همانند آغاز سال نو میلادی از آن همه کسانی است که آن را جشن می‌گیرند.

هخامنشیان سه پایتخت داشتند: شوش، هگمتانه و تخت جمشید. شوش و هگمتانه به عنوان مرکز اداری و سیاسی به تناوب در زمستان و تابستان مورد استفاده قرار می‌گرفتند و تخت جمشید که از آن دو باشکوه‌تر بود، پایتخت تشریفاتی به شمار می‌آمد.

با شکوهترین آیینی که در تخت جمشید برگزار می‌شد، جشن نوروز بود که تا به امروز فراگیرترین جشن ملی ایرانیان و پارسی‌زبانان و مردمان دیگر  از غرب چین تا آلبانی است. یکی از صحنه‌هایی که در جای‌جای تخت جمشید به تصویر کشیده شده، نقش شیری است که پنجه و دندان‌های خود را در پشت یک گاو فرو برده و در حال بلعیدن اوست. در بارۀ این نقش، تعابیر گوناگونی وجود دارد. از جمله این که شیر به عنوان نماد سال نو، نماد سال کهنه، گاو را از صحنه بیرون می‌کند.

در تعبیر دیگر، چنین گفته شده که شیر نمادی از خورشید است که به صورت فلکی ثور (اردیبهشت) وارد می‌شود و می‌دانیم که این صورت فلکی از قدیم‌الایام به شکل گاو نر ترسیم شده‌است. در گاهشماری هخامنشیان – که دقت امروزی را نداشت – آغاز اعتدال بهاری مطابق با اردیبهشت بود و در این هنگام، نوروز را جشن می‌گرفتند. اگر این تعابیر درست باشد، فراوانی نقش جدال شیر وگاو در تخت جمشید، اشاره مکرری است به برگزاری جشن نوروز در این مکان.

جدا از این نقش نمادین، مهم‌ترین منبع برای پی بردن به چگونگی برگزاری جشن نوروز در تخت جمشید، سنگ‌نگاره‌ها و نقش‌برجسته‌هایی است که در بخش‌های مختلف این مجموعه به چشم می‌خورد. مهم‌تر از همه، نقش‌برجسته‌های پلکان‌های کاخ آپادانا است. ساخت این کاخ در زمان داریوش یکم آغاز شد و به روزگار پادشاهی خشایارشا پایان گرفت.

این کاخ دارای دو پلکان شمالی و شرقی است که نقش‌برجسته‌هایشان جزئیات مراسم نوروز در تخت جمشید را با دقت فراوان به تصویر می‌کشد. متأسفانه پلکان شمالی در طول هزاره‌های گذشته به وسیلۀ عوامل طبیعی و انسانی آسیب بسیار دیده، اما پلکان شرقی که از زمان آتش‌سوزی اسکند مقدونی تا سال ۱۹۳۱ میلادی زیر توده‌ای از خاک و خاکستر پنهان بوده، سالم‌تر مانده‌است. نقش‌های این پلکان و سنگ‌نگاره‌های برخی دیگر از کاخ‌ها به ما کمک می‌کنند تا نوروز تخت جمشید را در ذهن خود مجسم کنیم.

در نوروز، سربازان جاویدان با نیزه‌های بلند در دو سوی پلکان‌های آپادانا صف می‌کشیدند تا میهمانان از میان‌شان عبور کنند. تعدادی پیشخدمت نیز تازیانه‌ها، قالیچه‌ها و چهارپایۀ سلطنتی را به تالار می‌آوردند. در نقش‌برجسته‌های پلکان شرقی، پشت سر اینان، سه مهتر در حال هدایت ارابه‌های سلطنتی تصویر شده‌اند. چرخ این ارابه‌ها که ۱۲ پره دارد، این گمان را تقویت می‌کند که شاید قصدی در کار بوده و اشاره‌ای به ۱۲ ماه سال و چرخ روزگار صورت پذیرفته‌است.

میهمانان در دو گروه به نزد شاه بار می‌یافتند؛ یکی بزرگان پارسی و مادی به عنوان ملت‌های غالب و دیگری نمایندگان ۲۳ سرزمین فرمانبردار هخامنشیان. نمایندگان اینان در حالی که هر کدام هدیه‌ای را با خود آورده بودند، به حضور شاه شرفیاب می‌شدند.

برای مثال، آشوری‌ها هفت نفر بودند و ارمغان‌شان شامل چهار کاسۀ فلزی، دو پوست برۀ کوچک، شالی منگوله‌دار و یک جفت قوچ بود. گروه سه‌نفرۀ عرب‌ها نیز شتر جمازه و پارچه می‌آوردند و هدیۀ لیدیایی‌ها عبارت بود از دو گلدان زیبا با دسته‌هایی به شکل گاو بالدار، دو کاسۀ ساده، دو بازوبند و ارابه‌ای که توسط دو اسب کوچک‌اندام کشیده می‌شد. پبشاپیش هر گروه از نمایندگان، ، یک مقام پارسی یا مادی ایستاده و دست سروَر گروه را در دست خویش گرفته بود.

شاه در حالی که جامۀ پارسی با آرایه‌هایی از طلا به تن داشت، وارد کاخ آپادانا می‌شد. در یک دست او عصای سلطنتی بود و در دست دیگر، شکوفۀ نیلوفر. دو خدمتکار پشت سر او راه می‌رفتند؛ یکی‌شان چتری را بر سر شاه گرفته بود و دیگری حوله و مگس‌پران در دست داشت. بر فراز سر شاه، فرۀ ایزدی دیده می‌شد. در یک دست او حلقه بود که گویا به عهد میان یزدان و شاه اشاره داشت و با دست دیگر علامت بخشش و برکت را به شاه نشان می‌داد.

چگونگی بر تخت نشستن شاه و صحنۀ بار عام او را می‌توانیم با نگاه به دو نقش برجستۀ متعلق به خشایارشا که ابتدا در پلکان‌های کاخ آپادانا قرار داشتند و سپس به دلایل ناشناخته به ساختمان خزانه منتقل شدند، دریابیم. (امروزه یکی از این دو در تخت جمشید است و دیگری که سالم‌تر مانده، در موزۀ ملی ایران نگهداری می‌شود.)

در این نقش‌برجسته‌ها، خشایارشاه با عصایی بلند و شکوفۀ ‌نیلوفری که در دست دارد، بر تخت نشسته‌است. پشت سر او فرزندش داریوش ایستاده، دست راست خود را به نشانۀ احترام بالا برده و نماد سلطنت، یعنی نیلوفر آبی را در دست چپ گرفته‌است (او پیش از رسیدن به سلطنت به قتل رسید). پشت سر شاهزاده یک پیشخدمت ایستاده‌است و پشت سر او فردی با لباس سربازان مادی و پشت او نیز دو سرباز نیزه‌دار.

در برابر شاه یک بخورسوز قرار دارد. مردی با جامۀ مادها در برابر شاه تعظیم کرده‌است. او جلو دهان خویش را گرفته تا نفسش سبب آزار شاه نشود. این صحنه کمابیش تداعی‌کنندۀ حال و هوای  بارگاه شاه هخامنشی در نوروز و هنگام به حضور پذیرفتن بزرگان ماد و پارس و نمایندگان ملت‌های فرمانبردار است.

متن برگرفته از : جدیدآنلین                         عکس: اینترنت

پیوند در تلگرام

عکس‌خبر: مردم ایران در تکاپوی عید نوروز

چهارشنبه 25 اسفند 1395 - 17:50
ایرانیان برای عید نوروز آماده می‌شوند. (عکس از ایسنا)
ایرانیان برای عید نوروز آماده می‌شوند. (عکس از ایسنا)

با نزدیک شدن به نوروز و سال جدید بازار جان تازه‌ای به خود می‌گیرد.

یکی از سنت‌ها و رسوم متداول ایرانیان در این روزها خرید شب عید است که تبدیل به جزئی مهم از فرهنگ سال نو شده است.

مردم برای خرید لباس نو، آجیل، میوه و شیرینی و همچنین لوازم سفره هفت‌سین به خیابان‌ها می‌روند و با خرید وسایل نو به استقبال بهار و فصل جدید می‌روند.

هرچه به تحویل سال نزدیک‌تر می‌شویم جنب‌وجوش در بازار نیز بیشتر می‌شود.

در خیابان‌های مرکز تهران، پایتخت ایران، حال و هوای نوروز به‌خوبی حس می‌شود.

تصاویر زیر را خبرگزاری ایرنا از خرید شب عید در تهران ثبت کرده است:

بازار همدان نیز از این امر مستثنا نیست و مردم این شهر خود برای آغاز سال جدید و بازدیدهای نوروزی آماده می‌کنند.

تصاویر زیر را خبرگزاری ایسنا از حال و هوای عید در همدان منتشر کرده است:

 


پیوند در تلگرام

دره‌ی هلدخرم‌آباد، تلاش فرهاد گونه‌ی رودخانه‌ زال

ساعت شش صبح  جمعه دوم مهرماه 95، خنکای دل‌نشین روز نخست مهرماه جانمان را جلا می‌دهد و با کوله‌ای که محتویاتش ناشتایی و یکدست لباس است میدان کیو سر قرارم با مدیر مسوول پایگاه خبری یافته می‌رسم. 
خیابان‌ها را از جمله چتر زیبای چنارهای کهن‌سال خیابان مطهری، که در این خلوت زیبایی‌شان دوچندان می‌شود را پشت سر می‌گذاریم تا میدان آزادی که دیگر رفقایمان از انجمن‌های مردمی لرستان، چشم‌انتظار هستند.
پس از گپ و گویی کوتاه راه را به‌سوی پل‌دختر پی می‌گیریم.
بزرگراه پر پیچ‌وخم خرم‌آباد پل زال را به طول هفتادوپنج کیلومتر طی می‌کنیم تا به تونل خرگوشان شماره 2 میرسیم و بعد از آن تونل گندم‌کار؛ پس از طی مسافتی کوتاه به دوربرگردان که می‌رسیم از جاده مخالف به سمت خرم‌آباد بر می‌گردیم و ورودی تونل خرگوشان شماره‌یک ماشین‌ها را میان دو تونل خرگوشان شماره‌دو و خرگوشان شماره‌یک پارک می‌کنیم.
از هر سو که می‌نگری کوه است که قد برافراشته و صخره‌هایی که چون خدایان اساطیری سال‌هاست که در سکوت به درازای تاریخ متل‌ها در سینه دارند...به این می‌اندیشم که چندین هزار سال است که قبل از بودن این بزرگراه فقط صدای رودخانه‌ی پایین‌دست بوده که سکوتشان را هماره خط کشیده و گاهی جیغ تیز عقابی بلندپرواز بر ستیغ آسمانشان...
صبحانه‌ای لذت‌بخش را کنار دوستان که می‌خوریم لیسکِ آفتاب هم پیشانی صخره‌های روبرو را شانه میزند و ما را رهنمون به عمق دره‌ی «هلد -hald».
این دره که گویی حاصلی است از تلاش فرهاد گونه‌ی رودخانه‌ای که سال‌ها است کوه می‌کند و به سمت سرزمین‌های جنوبی راه می‌کاود؛ ساعت 8 و 30 دقیقه صبح است و نخستین قدم‌هایمان را میان آب تقریباً سرد رودخانه می‌گذاریم. سرمای آب اندک رخوت ابتدای صبح را از جانمان به در می‌کند؛ صدای خنده‌های دوستان و گاهی پرواز پرنده‌ای؛ صدای رودخانه و گاهی نسیم کوتاهی!
میانه‌ی راه که به آسمان می‌نگری فقط خط باریکی از آبی آسمان است و ماهتاب نیمه‌ای که گویی صخره‌ها دستان رفیعشان را به سویش عاشقانه بلند کرده‌اند؛ نه درختی؛ نه چشمه‌ای و نه حال پرنده‌ای...صخره‌های سیقل خورده از سیلاب‌های هزاران ساله‌اند و آبی که زیر پایمان روان و آسمانی که گاه تا ناپدید شدن می‌رود...
اینجا دره‌ی هلد یکی از جاذبه‌های گردشگری خرم‌آباد که زمان کوتاهی از کشف آن می‌گذرد؛ نقطه‌ای زیبا و دل‌انگیز برای فارغ شدن از شلوغی و بیداد جان‌فرسای شهر
دره‌ی هلدرا با برنامه‌ای که از سوی دوستان پایگاه خبری یافته ترتیب داده بودند شناختم و هدف از ین برنامه‌ی طبیعت‌گردی خوشبختانه هدفی زیباتر داشت و آن‌هم جمع‌آوری زباله‌های مسیر رودخانه؛ که صد البته چقدر دلنشین با توجه به اینکه تورهای متعددی و طبیعت گردهای زیادی در این زمان کم به این نقطه‌ی زیبا رفته بودند منطقه کمترین مقدار زباله را داشت و آنچه که برایم جالب‌توجه بود لانه‌ی متروکه‌ی پرنده‌ای بود که هنوز تخم‌های آن دست‌نخورده در مسیر رودخانه باقی‌مانده بودند.
کاش مسئولین امر از این‌همه پتانسیل بی‌نظیر و کم‌خرج و پربازده کمال استفاده را بکنند و شعار تبدیل لرستان به مقصد گردشگری را با تجهیز چنین مکان‌هایی جامع عمل بپوشانند؛ بی‌شک لرستان سرزمینی است مملو از جاذبه‌های طبیعی و تاریخی؛ که هر استانی آرزوی داشتنش را دارد.


گزارش: روح امامی

تغیر نام پرشیا به ایران

تغییر نام " پرشیا " به " ایران " 

در روز ۶ دی ۱۳۱۳ شمسی دولت ایران طی اعلامیه‌ای رسمی از کشورهای خارجی خواست در مکاتبات رسمی خود از واژه‌های پرشیا، پرس و پرسه به جای واژه ایران استفاده نکنند. تا اوایل سده بیستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمی پارس یا پرشین می‌شناختند اما در دوران پادشاهی رضاشاه این ایراد اصلاح شد و کشورهای خارجی ملزم به بکاربردن نام درست کشور ما شدند. سعید نفیسی از مشاوران نزدیک رضاشاه به وی پیشنهاد کرد نام کشور رسما به «ایران» تغییر یابد. این پیشنهاد در دی‌ماه ۱۳۱۳ شمسی رنگ واقعیت به خود گرفت.